همه ما در زندگی ممکن است به جایی برسیم که نیاز باشد از چرخه روزمرگی خارج شویم و غبار روی رویاها و اهدافمان را کنار بزنیم تا بتوانیم از زندگی متوسط و تکراری و حتی رو به افول خود قدم در مسیر توسعه فردی و رشد و کمال بگذاریم. اگر شما نیز چنین تصمیمی دارید مطلب زیر را بخوانید.
چگونه با توسعه فردی به موفقیت برسیم؟
توسعه فردی یک فرآیند مادامالعمر است. در این فرآیند یاد میگیرید که تواناییها و قابلیتهایتان را بهبود دهید، هدف از این قابلیتها را در زندگی پیدا کنید و از آنها برای استفاده از حداکثر پتانسیلهایتان استفاده کنید.
در این فرآیند شما روی خودتان سرمایهگذاری میکنید. روی توسعه فردی برنامهریزی میکنید و اینکه چطور در مقایسه با خودتان بهترین باشید. وقتی که این کار را میکنید، روابط، کار، زندگی خانوادگی و حس کلی شما در مورد زندگی روبهراهتر میشود. البته به این معنی نیست که هیچ مشکل و مانعی در زندگی شما وجود نخواهد داشت. مشکلات همیشه وجود دارند، اما شما بهتر از پس آنها برمیآیید و کاملا آماده هستید. در وب سایت دانش زار بیشتر بخوانید.
توسعه فردی و یا توسعه شغلی و حرفهای یک فرایند مستمر در خصوص ارزیابی نیازهای آموزشی هر فرد و برنامهریزی برای رفع این نیازها است. این فرایند به شما کمک میکند که در خصوص دانش، عملکرد و یا موفقیتهای خود فکر کنید و برای ارتقا و پیشرفت فردی، تحصیلی و آموزشی خود برنامهریزی نمایید.
از کجا باید شروع کرد؟
قدم اول این است که یک نگاه صادقانه به زندگی و شرایطتتان بیندازید و ببینید چه چیزهایی باید تغییر کنند. بعد نقشه بکشید که چطور این تغییرات را انجام دهید. مسلما انجام هر کار با ارزشی به زمان و تلاش زیادی نیاز دارد، پس اگر میخواهید زندگیتان را تغییر دهید باید بدون وقفه تلاش کنید که گاهی خیلی هم آسان نیست.
توسعه فردی، رشد فردی، مدیریت، مهارت های زندگی
اول از همه یک برنامه یا چک لیست درست کنید. میتوانید توی دفترچه یادداشتتان بنویسید یا یک جدول درست کنید. به هر حال هدف این است که پیشرفتتان را ارزیابی کنید. به عنوان مثال در حوزههای سلامتی، توسعه فکری و توسعه احساسی و روحی میتوانید با این زیرمجموعهها شروع کنید:
توسعه فکری
هر هفته یا ماهانه یک کتاب جدید بخوانید.
ماهی یک بار به نمایشگاههای هنری، تئاتر یا کنسرت سر بزنید.
به یک ژانر یا هنرمند جدید موسیقی گوش دهید.
در مورد یک فیلسوف یا نویسنده جدید مطالعه کنید.
توسعه احساسی یا روحی
مدیتیشن یاد بگیرید، یا یک روش جدید برای تمدد اعصاب یا تنفس عمیق یاد بگیرید.
برای دوستان و خانوادهتان وقت بگذارید.
به دنبال روشهایی باشید که تفکر مثبت را به یک عادت فکری تبدیل کنید.
۱۰ عامل توسعه فردی برای موفقیت پایدار
۱ – ایمان: موتور محرک و نیروبخش هر انسانی، ایمان اوست. این ایمان میتواند ایمان مذهبی و دینی باشد و میتواند ایمان به کار و موفقیت باشد. تا وقتی که انسان به موضوعی ایمان نداشته باشد، موفقیت در آن مسیر، دور از ذهن به نظر میرسد. یک ایده متوسط با ایمان قوی نسبت به آن، بسیار موفقتر از یک ایده بسیار عالی و عدم ایمان به آن خواهد بود.
۲ – خانواده: تنظیم ارتباطات با خانواده، ارتباط موثر با اعضای خانواده، مسئولیت پذیری و پاسخگویی به خانواده از دیگر عوامل توسعه و رشد فردی است.
۳ – دوستی: دوستی پایدار و مناسب، احترام متقابل در دوستی، داشتن دوست زیاد و ارتباط موثر و کارآ و محترمانه با آنها، از دیگر عواملی است که به موفقیت یک فرد یاری می رساند. مهم، تعداد دوستان و کمیت آن نیست، مهم کیفیت دوستی و دوستان با کیفیت هستند.
۴ – تفریح: تاثیر شگفت تفریح مناسب، به جا و به موقع در زندگی فردی و اجتماعی و در ایجاد آرامش و موفقیت، امری است که از سوی هر روانشناسی قابل تایید است.
۵ – تمرکز: از دیگر عوامل توسعه فردی، تمرکز است، گرچه داشتن سبدی از فعالیتهای متنوع و آگاهی داشتن نسبی از موضوعات مختلف، امری نیک و در عین حال، لازم به نظر میرسد، اما از شاخهای به شاخهای پریدن و عدم تمرکز و تنوع بیجا، فرد را از کسب موفقیت باز میدارد. تمام مخترعین، مکتشفین، هنرمندان، ورزشکاران، سیاستمداران، سرمایه داران و… به شرطی موفق شدهاند که حداقل در یک بازه زمانی از زندگیشان بر روی هنر و حرفه و مزیت و استعداد خودشان تمرکز کردهاند.
۶ – موفقیت مالی: موفقیت، فقط منحصر به موفقیت مالی نیست و انسانی به توسعه و تکامل میرسد که در عرصههای مختلف بتواند توسعه پیدا کند اما به هر روی یکی از جنبههای موفقیت، موفقیت مالی است و این که با توازن در این زمینه و زمینههای دیگر، به تکامل و رشد برسیم و با آرامش در مسیر موفقیت حرکت کنیم.
۷ – انتقاد پذیری و بازخورد: انسان توسعه یافته و موفق، فردی است که فرهنگ انتقاد پذیری و بازخورد از دیگران را داشته باشد و با حس کردن و ایجاد سنسورهای مختلف از اطرافیان و محیط اطرافش، نسبت به انتقادها و نظرات دیگران حساس باشد و با اصلاح رفتار و کنش خود، از آزار و اذیت دیگران امتناع نماید.
۸ – پذیرش شکست: پذیرش شکست و درس گرفتن از خطاها و اشتباهات، بهترین مسیر زندگی است که حتی ممکن است بارها در زندگی انسان اتفاق بیفتد اما اگر فردی بتواند از شکستهایش، سکویی برای موفقیت بسازد، بیگمان همین شکستها نیز میتواند به عنوان عوامل موفقیت و توسعه او تلقی گردد.
۹ – توجه به آینده: انسان موفق همواره به آینده نگاه میکند، برای آینده سناریو نویسی کرده و برنامهریزی میکند و به جای آن که مقهور آینده شود، سعی میکند یا آینده را بسازد یا بر موج آن سوار شود و این رازی است برای موفقیت انسانهای توسعه یافته.
۱۰ – سلامت و توازن: توازن و سلامت بدنی و روانی، دیگر عامل توسعه فردی است که انسانهای موفق همواره به آن توجه میکنند و با توجهی که نسبت به سلامت جسم و روان خود دارند میتوانند موفقیت و توسعه را برای خود به ارمغان آورند.
بخش مهم ماجرا این است که یک تصمیم آگاهانه بگیرید تا نقش موثری در رشد شما داشته باشید، همیشه بخواهید خودتان را بهتر کنید و برای یادگیری چیزها و مهارتهای جدید آماده باشید.
توسعه فردی چیست؟
تعریف بهبود فردی و توسعه فردی
بهبود فردی و توسعه فردی عبارتست از پرورش مهارتهایی که فرد را قادر میسازد تا اهدافش در جهت شکوفایی حداکثری توانمندیهای بالقوه خود را به درستی تعیین کند و برای تحقق آنها برنامهریزی کرده و گامهای عملی بردارد. بهبود فردی یک فرایند توقف ناپذیر در طول زندگی است. اولین گام در راستای بهبود فردی و توسعه فردی، مدیریت زمان، انرژی و تمرکز است. منظور از بهبود یعنی بهتر کردن آن مهارتی که داریم و منظور از توسعه یعنی کسب مهارتی که فعلا نداریم.
توسعه فردی
هدف از ایجاد این صفحه کمک به شما برای تعیین مهارتهای لازم برای رسیدن به اهداف زندگیتان و بالا بردن کیفیت آن است. انتخابها و تصمیمات مثبت و موثر در زندگی، زمینه ساز توانمندسازی فردی شما در آینده است. توجه کنید که توسعه فردی و توانمندسازی فردی دو مقوله در هم تنیده و دارای هم پوشانی بوده و شما بایست هر دو مفهوم را مورد توجه قرار دهید. به صفحه ما در مورد توانمندسازی فردی نیز نگاه کنید.
تئوریهای بهبود فردی و توسعه فردی
ایدههای زیادی پیرامون بهبود فردی وجود دارد. در اینجا یکی از معروفترین ایدهها به نام تئوری خودشکوفایی آبراهام مزلو، سال ۱۹۷۰، را معرفی میکنیم. این تئوری میگوید هر انسان در مسیر بهبود فردی خود، نیازهایی سلسله مراتبی دارد که بایست مرحله به مرحله در قالب فرایندی به نام “خود شکوفایی” برآورده شوند.
به هرم نیازهای مزلو دقت کنید:
هرم مازلو - بهبود فردی - توسعه فردی
با نگاهی به هرم فوق متوجه میشوید که نیازهای یک انسان در مسیر رشد و توسعه فردی به خوبی دسته بندی شده است.
اما یک اشکال اساسی به این نظریه وارد است و آن هم اینکه، این نیازها لزوما سلسله مراتبی نبوده و به این معنی نیست که هر فرد تا نیازهای سطح پایین خود را ارضا نکند سراغ نیازهای بالاتر نمیرود! واضح است که برای سلسله مراتبی بودن این نیازها مثالهای نقض فراوانی میتوان نام برد. در کشور ما آیا کسانی که در دفاع از میهن در برابر تجاوز بیگانه جنگیدند و کشته شدند، لزوماً همه نیازهای اولیه خود را کاملاً ارضا کرده بودند؟!!
آیا ارضای کامل همه نیازهای اولیه و فیزیولوژیک تضمین کننده افزایش انگیزه فرد در حرکت به سمت ارضای دیگر نیازهای او و رسیدن به مرحله خود شکوفایی است؟!
به نظر می رسد بهتر است برای استفاده از نکات مفید این نظریه و رفع اشکالات ناشی از تفکر سلسله مراتبی، هرم مزلو را بصورت چارت در نظر بگیریم.
جنبه های مختلف بهبود فردی و توسعه فردی
بهبود و توسعه را میتوان به دو جنبه اصلی جسمی و ذهنی تقسیمبندی کرد. البته واضح است که جنبههای روانی و روحی نیز بایست مورد توجه قرار گیرند، ولی این جنبهها بصورت کاملا تخصصی توسط روانشناسان و علمای دینی مورد کاوش و بررسی قرار میگیرند. در تعالیم توسعه فردی میتوان از راهنماییهای این اساتید بهرهمند شده و در مواقعی که مشکلات عمیقی در مخاطب وجود دارد بایست مستقیماً به آنها ارجاع داد.
بهبود و توسعه جسمی
بهبود و توسعه جسمی شامل مباحث مربوط به سلامتی و آمادگی جسمی است. در حوزه سلامتی، مواردی از قبیل تغذیه، پیشگیری و درمان بیماریها، سبک زندگی و خواب و استراحت مورد بررسی قرار میگیرند. با توجه به اینکه مشکلات افراد عموما ناشی از عمل نکردن به توصیههای اولیه و بنیادین در حوزه سلامتی و آمادگی جسمانی است، بنابراین راهنمایی مخاطب در سطح نخست نیاز به اطلاعات عمیق در این دو حوزه نداشته و مربی بایست تمرکز خود را روی اثر بخشی تعالیم قرار دهد. در موارد خاص میتوان مخاطب را به متخصصین مربوطه در این دو حوزه ارجاع داد.
بهبود و توسعه ذهنی
حوزه مربوط به توسعه ذهنی بسیار گسترده بوده و از جمله مباحث مطرح در آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:
مدیریت زمان، انرژی و تمرکز (اولین گام و اساسیترین مرحله در توسعه فردی)
مدیریت استرس، افسردگی، اضطراب و خشم
عزت نفس و اعتماد به نفس
مهارتهای یادگیری، مطالعه، حل مسئله، حافظه و خلاقیت
مهارتهای دیجیتال
کنترل ذهن، تفکر مثبت و خوشبینی
مهارتهای ارتباطی، انگیزش و رهبری
مهارتهای ارائه و سخنرانی
چند گام عملی در مسیر بهبود فردی و توسعه فردی
در اینجا چند مرحله اساسی برای قدم گذاشتن در مسیر بهبود و توسعه فردی را با هم مرور میکنیم:
مرحله اول: شناخت کلی از موضوع بهبود و توسعه فردی و المانهایی که در آن مورد توجه قرار میگیرند
در این گام بایست تعاریف بنیادین و همچنین حوزههایی که بهبود فردی آنها را شامل میشود، حداقل در حد عناوین، مورد بررسی قرار داده تا بتوانیم در مراحل بعدی ارزیابی درستی از توانمندییهای خود داشته باشیم.
مرحله دوم: نوشتن شرح حال خود با رویکرد بهبود فردی و توسعه فردی
در این گام بایست شرح حال دقیقی از توانمندییها و مهارتهای خود بنویسیم و آنها را ارزیابی کنیم. عناوین و المانهای ذکر شده در گام اول را بایست مورد توجه قرار دهیم. نکته بسیار مهم در این گام این است که دقیقا مشخص کنیم هر مهارت را چگونه و در کجا کسب کردهایم؟ و علاوه بر موقعیت فعلی در کدامیک از جنبهها و زمینههای دیگر زندگی میتوانیم مورد استفاده قرار دهیم؟ به عنوان مثال: اگر مهارت ارتباط موثر را در محیط کار کسب کرده و از آن به خوبی استفاده میکنیم، چرا در زندگی خانوادگی و تربیت فرزند از آن استفاده نکنیم؟
مرحله سوم: شناخت و رفع موانع توسعه فردی
در این گام بایست موانعی که در سر راه بهبود و توسعه فردی ما قرار دارد و مانع دستیابی به مهارتها و سطوح زندگی بالاتر میشود را شناسایی کرده و برای رفع آنها برنامهریزی و چارهاندیشی کنیم.
جمع بندی
مفاهیم و شاخصههای بهبود و توسعه فردی و مهارتهایی که بایست در خود ایجاد کنیم و توسعه دهیم را بشناسیم و برای رفع موانع، برنامهریزی و اقدام عملی انجام دهیم.
معرفی کتاب توسعه فردی
برای اطلاعات بیشتر و شرح و تفصیل موضوع توسعه فردی، می توانید کتاب پادگان بهبودی را مطالعه کنید.
چگونه یک برنامه توسعه فردی (IDP) بنویسیم؟
برنامه توسعه فردی (IDP) ابزاری است که به تسهیل توسعه فردی و حرفهای کمک میکند. این برنامه اگر در بستر سازمان نوشته شود، یک تعهد دوجانبه میان کارمند و مدیر او بر سرِ فعالیتهایی است که میخواهند در جهت رشد انجام دهند.
غالبا از IDP به عنوان روشی برای توسعه افراد استفاده میشود. سازمان ها به این طرحها علاقه دارند چون شواهدی محسوس و ملموس هستند که نشان میدهند توسعه فردی و حرفهای درحال انجام است. IDP به عنوان معیاری برای ارزیابی روند رشد و به عنوان روشی برای پاسخگویی به نیازهای توسعهای بکار میرود، و مهمتر از همه اگر به خوبی نوشته و اجرا شده و جدی گرفته شود واقعا جواب میدهد.
برنامه توسعهفردی برای کسانی مناسب است که:
دلیل محکمی برای تغییرِ خود دارند.
اشتیاق فراوانی به یادگیری و رشد دارند.
میخواهند از پتانسیل و استعداد خود را در مسیر مناسب استفاده کنند.
میخواهند مسیر شغلی مناسب خود را پیدا کنند.
تمایل دارند از درستی انتخاب مسیر شغلی و حرفهای خود مطمئن شوند.
میخواهند توانمند، معتبر، با نفوذ و اثربخش باشند.
میخواهند مدیریت بر خود به شیوهای اثربخش را یاد بگیرند.
و میخواهند از خوب به عالی رشد کنند
در این نوشته میخواهم از تجربهام در رهیاری (کوچینگ توسعه فردی) و کمک به دهها مدیر و کارشناس در نوشتن و تدوین IDP، و همچنین تجربه شخصیام از برنامه توسعه فردی خودم بگویم.
(قانون مهم: اگر می خواهید در نوشتن IDP به کسی کمک کنید، بهتر است اول از همه خودتان یکی از آنها داشته باشید؛ به قول معروف در این مورد جنس دست دوم! بفروشید)
چگونه یک برنامه توسعه فردی اثربخش بنویسیم:
اول: با یک هدف شروع کنید؛ یک چرایی فوق العاده برای توسعهی خود داشته باشید
همیشه باید یک چرایی برای توسعه وجود داشته باشد. اگر هیچ دلیلی برای رشد و پیشرفت نداشته باشید، دیگر هیچ دلیلی هم برای نوشتن یک IDP وجود ندارند.
در اینجا به برخی از دلایل معمول برای داشتن IDP اشاره می کنم:
تازه وارد یک شغل شدهاید، و می خواهید هرچه سریعتر در موقعیت جدید رشد کنید.
در شغل و موقعیت فعلی خود میخواهید از خوب به عالی رشد کنید.
مایلید وارد نقش تازهای شوید، و می خواهید خودتان را برای آن نقش جدید آماده و مهیا کنید.
در کاری که انجام میدهید مهارت دارید، و هیچ برنامه فوری برای ارتقاء شغلی ندارید، اما میخواهید بهتر از الان باشید.
لحظهای بیندیشید: چرایی ویژه شما برای نوشتن برنامه توسعه فردی چیست؟
دوم: مشخص کنید میخواهید چه چیزی یاد بگیرید، یا در چه چیزی بهتر شوید
شایستگیهای اصلی را در سه حوزه مهم (مهارت، دانش، ویژگیهای شخصی) که میخواهید روی آنها کار کنید تا به هدف برسید را شناسایی کنید. به عنوان مثال اگر نقش جدیدی را برعهده گرفتهاید، احتمالا بهبود شایستگیها در حوزه دانش و مهارتهای ویژه آن شغل برای شما نیازمند اقدام هستند، چون تابحال تجربه چندانی برای آنها نداشته اید. یا شاید لازم باشد با سازمان یا تیم جدیدتان آشنا شوید. اگر در یک نقش دچار چالش شده اید، این موارد در ارزیابی عملکردتان، ارزیابی ۳۶۰ درجه، یا بازخورد مدیر یا رهیار (کُوچ) شما شناسایی شدهاند. برای آنکه خودتان را برای یک نقش جدید آماده کنید باید شایستگیهای لازم برای آن نقش را کسب کرده و یا بهبود دهید.
در راستای توسعه رهبری، دسترسی به یک مدل شایستگی به شما کمک میکند تا ویژگیهایی که شرکت شما برای رهبری شغل موردنظرتان ضروری میداند را شناسایی کنید. میتوانید خودتان را ارزیابی کنید، از مدیرتان بازخورد بخواهید، یا درخواست یک ارزیابی ۳۶۰ درجه بدهید.
وقتی من با یک مدیر کار میکنم از او سوالاتی میپرسم تا به چرایی برسیم. با اینکار کمک میکنم تا افراد شایستگی مورد نظر، دلیل و اهمیت نسبی موقعیت حرفهای خود را بشناسند. گاهی افراد سعی میکنند برای نیاز خود یک “برچسب” انتخاب کنند، به همین خاطر داشتنِ یک مدل شایستگی به ما کمک میکند اینکار را انجام دهیم (“بسیار خُب، بهنظر میرسد که میخواهید روی حضور رهبری خود کار کنید، یا روی تفکر استراتژیک، یا اینکه میخواهید خِرَد مالی خود را بهبود دهید – درست است؟”.
همچنین، شاید بخواهید نقاط قوت و توانمندیهای خود را شناسایی کنید. میتوانید نقاط قوت را تقویت کنید و از آنها برای رفع برخی نیازهای توسعه فردی بهره ببرید.
سوم: “اقدامات توسعهای” برای پرداختن به نیازها را شناسایی کنید
در اینجا برخی از متداول ترین اقدامات توسعهای را میبینیم، که به ترتیب تاثیر آنها بر توسعه مرتب شدهاند:
سراغ یک شغل تازه بروید
در شغل فعلیتان یک وظیفه چالش برانگیز برعهده بگیرید
از دیگران (مدیرتان، یک رهیار (کوچ)، یک متخصص یا یک منتور) یاد بگیرید
درباره موضوع آموزش ببینید: در یک دوره ثبت نام کنید، درباره موضوع مطالعه کنید
اگر بهدنبال یک نقش بزرگتر هستید، گاهی مهمترین گام در برنامه توسعه فردی، شناسایی نقش یا نقشهایی است که برای کسب آمادگی برعهده میگیرید، و معمولا یک اقدام جانبی محسوب میشود. با اینحال، با توجه به اینکه تغییرات شغلی مهم بوده و همیشه اتفاق نمیافتند، معمولا ایجاد یک وظیفه چالش برانگیز بهترین راه برای توسعه شایستگیهاست. همین “وظایف توسعه دهنده” هستند که ما را مجبور می کنند عمل کنیم، یاد بگیریم، و بیشترین تاثیر را دارند. دیگر مزیت وظیفه توسعهای این است که کار واقعی را با توسعه ترکیب میکند. در غیر اینصورت، «برنامه توسعه فردی» یک کار “اضافه” است که اگر وقت داشته باشید انجام می دهید؛ که البته، هیچوقت انجام نمیشوند!
سپس، وقتی پروژه “اقدام توسعهای” شناسایی شد، افرادی را بیابید که در یادگیری مهارتهای جدید و ضروری برای کسب موفقیت در آن پروژه (به خصوص مهارتهای نرم) به شما کمک کنند (همان مهارت های شناسایی شده در گام ۲). برای مثال، اگر هدف این پروژه ایجاد تغییر است نفراتی را پیدا کنید که در هدایت تغییر تخصص و مهارت دارند و با آنها گفتوگو کنید. یک رهیار (کُوچ) داخلی یا خارجی میتواند در یادگیری ویژگیهای لازم، مانند ایجاد روابط، به شما کمک کند. معمولا یک مربی (منتور) هم در توسعه خِرَد سیاسی، یا چالاکی سازمانی کمک کند.
در پایان اینکه، هرگونه دوره آموزشی، کتاب، یا وبسایت با موضوعی که خواستار یادگیری آن هستید را شناسایی کنید.
چهارم: تاریخها، هزینهها، و افراد مسئول برای هر کار را مشخص کنید
مشخص کردن تاریخ و زمان اقدام به شما کمک میکند برنامه دقیقتری داشته و به تعهداتتان پایبند بمانید. اگر برنامه توسعه فردی خود را در بستر سازمان مینویسید شاید لازم باشد هزینهها توسط مدیرتان تایید شوند. در حالیکه شما مسئول اصلی اجرای برنامهتان هستید، مدیرتان هم می تواند برای پشتیبانی از شما وظایف کوچکی را برعهده بگیرد.
پنجم: برنامه توسعه فردی خود را در حضور یک رهیار (کُوچ) نهایی کنید
با اینکه میتوانید برنامه خودتان را داشته باشید و مدیران را درگیر نکنید، معمولا بهتر است بازخورد مدیر و پشتیبانی او در این مسیر را داشته باشید. ممکن است بنابه دلایلی ترجیح دهید اینکار را انجام ندهید، اما حتما یک رهیار (کُوچ حرفهای) قابل اعتماد پیدا کرده و با او در اینباره گفتوگو کنید. فرایند کوچینگ به شما در شفاف شدن مسیر، ایجاد آگاهی و شناخت بیشتر شرایط مسیر و تسهیل اقدام و اجرای برنامه توسعه فردی کمک میکند. به این ترتیب این برنامه مانند یک تعهد نمادین برای شما خواهد بود.
(قانون مهم: برنامه توسعه فردی خود را حتما با حضور در جلسات رهیاری (کوچینگ) توسعه فردی و با همراهی یک کوچ معتبر و با صلاحیت، نهایی کنید.)
ششم: برنامه را اجرا کنید، تناوب زمانی پیگیری را مشخص کرده، و درباره آنچه یاد گرفتهاید (درس آموختهها) تامل کنید
همیشه برنامه را جلوی چشم خود داشته باشید. اقداماتی که به طور کامل اجرا کردهاید را تیک بزنید، با اینکار احساس دستاورد خواهید داشت. درباره کارهایی که انجام دادهاید، آنچه خواندهاید، آنچه یاد گرفتهاید فکر کنید. چه یادگیری و درس آموختهای برای شما داشته است؟ کدام قسمتها را باید به عنوان بخشی از کارنامه خود نگه دارید؟ کدام قسمتها را باید کنار بگذارید؟ معمولا بهتر است برای شناسایی این موارد یک